و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

نظرسنجی

جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲،  22:2

لیست اون ۲۸ تا صحیفه طلایی سخنان مستقیم خداوند به حضرت ادریس.....

خب... کدوماشو اول ترجمه کنم؟...😙😚🙂

  1. صحیفه حمد
  2. صحیفه خلق
  3. صحیفه رزق
  4. صحیفه معرفت
  5. صحیفه عظمت
  6. صحیفه قرب
  7. صحیفه جباران
  8. صحیفه حول
  9. صحیفه انتقال
  10. صحیفه توکل
  11. صحیفه توانگری
  12. صحیفه بعث
  13. صحیفه سهم جباران
  14. صحیفه منت
  15. صحیفه نجات
  16. صحیفه آسمانها
  17. صحیفه گناهان
  18. صحیفه هشدار
  19. صحیفه حق
  20. صحیفه محبت
  21. صحیفه معاد
  22. صحیفه دنیا
  23. صحیفه بقا
  24. صحیفه راه
  25. صحیفه ظلمت
  26. صحیفه ویل
  27. صحیفه قرون
  28. صحیفه پناه

همشون قشنگن و بعصیهاش قشنگتر...مثلا صحیفه محبت واقعا زیبا بود.. یا صحیفه گناهان...

بانو

حسینیه‌ی دل

یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲،  1:10

یک وبلاگ بی‌نظیر هست که واقعا حیف که حدود یکساله بروز نشده.. توش که میری واقعا یاد حسینیه میفتی.. اسمش هم "حسینیه دل"ئه و توی پیوندهام هست... چون دیدم نوشته بود کپی مطالب با ذکرمنبع و با هدف انتشار نور بلامانع است.. یک پستش رو که خیلی دوست دارم اینجا میذارم

ان‌شاءالله ثواب این حال خوبش به خودش هم برسه که قطعا میرسه💜

من ِ او

. فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا ۖ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(آيه ٩٦ سوره مباركه يوسف)
.
.
پس از آنکه بشیر آمد (و بشارت یوسف آورد) پیراهن او را به رخسارش افکند و دیده انتظارش (به وصل) روشن شد، گفت: به شما نگفتم که از (لطف) خدا به چیزی آگاهم که شما آگه نیستید؟!
.
.
***
من به اشياء مي انديشم، مثلا؛
به ذوالفقار ِعلي(ع)
به مشك ِ عباس(ع)
به عصايِ موسي(س)
به صليب ِ عيسي(س)
به قاليچه ى ِ سليمان(س)
به پيراهنِ يوسف(س)

من بسيار به اشياء مي انديشم و بسيارتر غبطه مي
خورم به آن كسره ي مالكيت شان!!! به مالكيتي كه كم كم تبديل به يك نوع هم بويي و هم جنسي مي شود. به اجسامي كه مال كسي مي شوند و بوي خوب صاحبان شان را مي گيرند. هويت مي يابند و معجزه مي كنند.
.
و بعدترش ‎...از شما چه پنهان...ابرهاي حسرت مي آيند و مي بارند كه اين"من"!!... "من" ِبي كسره،...من بي " او"،...اين اندازه بي هويت و تنها...به شوق كِه نفس مي كشد هنوز؟!

بانو

فکرهای بیخوابی

شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲،  1:19

هنوز خوابم نبرده....

از فکر و خیال قهر طولانی بابام و عموم.. بعد از دیدن قسمت امشب برنامه زندگی پس از زندگی و آشتی و حلالیت‌خواهی اون دو تا برادر.. اینکه شاید قلقلک بدم بابامو که تو شبای قدر از خر شیطون بیاد پایین... ولی زنش نمیذاره...

از فکر و خیال پسر فامیلمون و طلا.ق عاطفیش با زنش... و تغییرات عجیب غریبی که داشته..

از فکر و خیال دخترعمه‌هام که هرکدوم یجور گرفتارن...

ببینم؛ ما کجا باید استپ بدیم به اینهمه فکر و خیال؟.. مرز بین محبت و بیخیالی کجاست؟... گمش کردم

هیچ‌وقت نتونستم در قبال محبتهایی که حتی یه روزگاری دور بهم شده، بی تفاوت بگذرم

چال گونه ی قشنگ زنعموم وقتی شاد و از ته دل میخندید_ وقتی خونه‌شون مهمون بودیم_ از یادم نمیره.. چقدر دلم برای محبتهاش تنگ شده.... .. محبتهایی که بعیده به این راحتیا دوباره ببینم

بانو

نظمی که ندارم

شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲،  0:7

اومدم سرچ کردم ایده هایی برای نظم

تا بلکه‌م به خونه‌ی بمب زده‌م سامانی بدم

یه سایت اومد با عکسای بقول نفس " دلبر" !

خواستم ازش بپرسم ایده هاتون برای تهیه چنین خونه زندگی هایی چیه اونوقت؟ 🤔 اکتشاف گنج قارون؟😂

هعی دنیا

چقدر میتونی جذاب باشی

.

.

برم بخوابم فردا خونه‌ی قهوه‌ای‌مو مرتب کنم

+اون " be kind " عکس آخرو خیلی خوشم اومد...

مهربون باش...

بانو

تووووووو ارزشمندیییییییی......

چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲،  17:32

باید کتاب عزت نفس رو بخونم؛ تموم کنم؛ بخورم و نشخوارش کنم و باز بخورم؛ باید انقدر تکرار کنم تا وجدانیم بشه که بابا

تو

ارزشمندی

به خودش قسم تو ارزشمندی

چون خودتو بنده‌ اش میدونی؛ استغفار میکنی .. به دستوراتش عمل می‌کنی

مگه مولا علی علیه السلام نفرمود کفی بی عزا ان اکون لک عبدا؟؟؟

انقققدددررر نگه ندار این حسهای حقارت هزاران ساله رو توی دلت... وقتشه بریزیشون بیرون...

تو ارزشمندی

به خودش قسم

بانو

سایت ثاقب

سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲،  3:21

یه سایتی پیدا کردم که با ورود و عضویت و ارسال آدرس، میتونی درخواست مبلّغ بدی برای جلسات خونگی قرآنی و اهل بیتی که احیانا میخوای تو خونه برگزار کنی; با پرداخت اختیاری هزینه

اگه واقعا بیان، خیلی خوبه واقعا :)

آدرسش : msagheb.ir

بانو

رویا

سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲،  2:18

😁

نیش تا بناگوش بازم بدلیل خواندن این خبر تشکیل شد : لینک 🤗

حالا که زندگی پس از زندگی بیشتر از همیشه هوس تجربه کوچکی از یک رفت و برگشت را توی دلم انداخته، خواندن این خبر واقعا برام جالب بود:

سیستم ابداعی گلدول، موسوم به «گذر طوفان‌های الکتریکی» در رویدادی در ملبورن استرالیا به نمایش درآمده است که به عنوان «تجربه‌ای مشارکتی با ماهیت عمیقا تاثیرگذار و خارج از بدن» توصیف می‌شود.

داوطلبان روی یک تخت بیمارستانی دراز می‌کشند، هدست XR را روی صورت خود می‌گذارند و روند تجربه ایست قلبی، تلاش برای احیای دوباره، مرگ و تجربه‌ای خارج از بدن که فراتر از زندگی و سیاره زمین است را تجربه می‌کنند.

منبع: خبرگزاری ایسنا

می‌مونه هزینه‌ها و دوندگی‌های رفتن به استرالیا که اونم اوس‌کریم میرسونه 😁🤩

+ پست قبلی ترجمه شد 🙂💜🌴

بانو

تجارت کن با غنیِّ وفا‌کننده؛ سود کُن :) ویرایش شده و ترجمه دار 💜

یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲،  22:28

عزیزدلم....

این، صحیفه چهارم از اون صحیفه‌ی ۲۹ گانه توئه... 💕

میذارمش جلوی چشمم تا همیشه بخونمش...

به عزت و سخاوت کرمِ خودت قسمت میدم... بهم توفیق بده حرفای نازنینتو در این صحیفه ترجمه کنم... هم برای خودم هم برای بقیه... . شاید اگه بازم لطف بهم کردی یروزی منتشرش کنم ان‌شاءالله الرحمان و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم... آرزوی قشنگ شبهای رمضانی من الان اینه... 💜💕💜💕🌴🌴🌴🌿🌿🌿🌴🌴🌴

.

.

الصحيفة الرابعة: صحيفة المعرفة

مَنْ عَرَفَ اَلْخَلْقَ عَرَفَ اَلْخَالِقَ : کسی که خلق را شناخت خدا را شناخته است

وَ مَنْ عَرَفَ اَلرِّزْقَ عَرَفَ اَلرَّازِقَ : کسی که رزق را شناخت رازق را شناخته است

وَ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ : کسی که خودش را شناخت خدا را شناخته است

وَ مَنْ خَلُصَ إِيمَانُهُ أَمِنَ دِينُهُ : و کسی که ایمانش را خالص گرداند ، دینش را به امنیت درآورده است

كَيْفَ تَخْفَى مَعْرِفَةُ اَللَّهِ وَ اَلدَّلاَئِلُ وَاضِحَةٌ وَ اَلْبَرَاهِينُ عَلَى وَحْدَانِيَّتِهُ لاَئِحَةٌ ؟؟ : چگونه معرفت خدا پنهان باشد در حالی که دلیل ها روشن است و برهان ها برای وحدانیت او مدوّن است

عَجَباً لِمَنْ غَنِيَ عَنِ اَللَّهِ وَ فِي مَوْضِعِ كُلِّ قَدَمٍ وَ مَطْرَفِ عَيْنٍ وَ مَلْمَسِ يَدٍ دَلاَلَةٌ سَاطِعَةٌ وَ حُجَّةٌ صَادِعَةٌ عَلَى:

تعجب از آنکه خود را بی نیاز از خدا می پندارد در حالی که در موضع هر قدمی و جایی که به آن نگاه می کند و هر جایی که آن را لمس می‌کند دلیل ساده و حاجت واضحی بر این امر است که :

أَنَّهُ تَبَارَكَ وَاحِدٌ لاَ يُشَارَكُ: خداوند تبارک، یکّه‌ای‌ست که شریکی ندارد

وَ جَبَّارٌ لاَ يُقَاوَمُ: خداوند جباری( در مقابل قضا و قدر او ) مقاومت نشود

وَ عَالِمٌ لاَ يَجْهَلُ: عالمی که جهالت نمی کند

وَ عَزِيزٌ لاَ يَذِلُّ: عزیزی که ذلیل نمی شود

وَ قَادِرٌ لَطِيفٌ :قادری است لطیف

وَ صَانِعٌ حَكِيمٌ فِي صَنْعَتِهِ كَانَ أَبَداً وَحْدَهُ :صانعی حکیم که در صنعت ش همیشه یکه بوده است

وَ يَبْقَى مِنْ بَعْدُ وَحْدَهُ: و بعد از آن نیز یکّه باقی خواهد ماند

هُوَ اَلْبَاقِي عَلَى اَلْحَقِيقَةِ : او حقیقتاً باقیست

وَ بَقَاؤُهُ غَيْرُ مَجَازٍ : بقای او غیر مجازی است و واقعی

وَ هُوَ اَلْغَنِيُّ : او بی نیاز مطلق است

وَ غِنَى غَيْرِهِ صَائِرٌ إِلَى فَقْرٍ وَ إِعْوَازٍ : در حالی که غنای غیر او روان به سوی فقر و کمبود است

وَ هُوَ اَلَّذِي جَرَتِ اَلْأَفْلاَكُ اَلدَّائِرَةُ وَ اَلنُّجُومُ اَلسَّائِرَةُ بِأَمْرِهِ: او کسی است که آسمان های دوار و ستارگان روان به امر او در جریان اند

وَ اِسْتَقَلَّتِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اِسْتَقَرَّتِ اَلْأَرَضُونَ بِعَظَمَتِهِ : و به عظمت او آسمانها ارتفاع و زمین ها قرار گرفته‌اند

وَ خَضَعَتِ اَلْأَصْوَاتُ وَ اَلْأَعْنَاقُ لِمَلَكُوتِهِ: و همه صداها و گردن ها خاضع گشته‌اند برای ملکوتش

وَ سَجَدَتِ اَلْأَظْلاَلُ وَ اَلْأَشْبَاحُ لِجَبَرُوتِهِ: سایه ها و اشباح برای جبروت او سجده کردند

بِإِذْنِهِ: با اجازه اوست که :

أَنَارَتِ اَلشَّمْسُ وَ اَلْقَمَرُ : خورشید و ماه نور افشانی می کنند

وَ نَزَلَ اَلْغَيْثُ وَ اَلْمَطَرُ :و باران از آسمان نازل می گردد

وَ أَنْبَتَتِ اَلْأَرْضُ اَلْمَيْتَةُ نَبَاتاً حَيّاً: و زمین مُرده، گیاه زنده می رویاند

وَ أَخْرَجَتِ اَلْعِيدَانُ اَلْيَابِسَةُ وَرَقاً رَطْباً : و گیاه خشکیده برگ تازه خارج می کند

وَ نَبَعَتِ اَلصُّخُورُ اَلصِّلاَدُ مَاءً نَمِيراً : و صخره های سخت آب سودمند گوارا جوشان می کنند

وَ أَوْرَقَتِ اَلْأَشْجَارُ اَلْخَضِرَةُ نَاراً ضَوْءاً مُنِيراً : و درختان سرسبز،( برای تولید) آتش پر نور و فروزان، برگ و بار میدهند

طُوبَى لِمَنْ آمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَ بِرُسُلِهِ وَ كُتُبِهِ وَ وَقَفَ عِنْدَ طَاعَتِهِ وَ اِنْتَهَى عَنْ مَعْصِيَتِهِ :

خوشا به حال آنکه به این خدای بزرگ ایمان آورد رسولان و کتبش را تصدیق کند و خود را وقف طاعت او کند و از معصیت او روی گرداند

وَ بُؤْسَى لِمَنْ جَحَدَ آلاَءَهُ وَ كَفَرَ نَعْمَاءَهُ وَ حَادَّ أَوْلِيَاءَهُ وَ عَاضَدَ أَعْدَاءَهُ :

و بدا به حال آنکه نعمات او را انکار کند و بر آن نعمات کفر ورزد با اولیای خدا دشمنی کند و یاور دشمنان خدا باشد

إِنَّ أُولَئِكَ اَلْأَقَلُّونَ اَلْأَذَلُّونَ :همانا دشمنان خدا کم تعداد و ذلیل هستند

عَلَيْهِمْ فِي اَلدُّنْيَا سِيمَاءٌ وَ لَهُمْ فِي اَلْآخِرَةِ مِهَادُ اَلنَّارِ: در دنیا وجه‌ای داشته باشند در حالی که در آخرت بستری از آتش برای آنهاست

دَوْلَتُهُمْ إِمْلاَءٌ وَ اِسْتِدْرَاجٌ: دولت و چیرگی آنها از روی مهلت دادن به آنهاست

وَ عَاقِبَةُ غِنَائِهِمْ اِحْتِيَاجٌ: و سرانجام بی نیازی شان احتیاج است

وَ مَوْئِلُ سُرُورِهِمْ غَمٌّ وَ اِنْزِعَاجٌ : قرارگاه سرور شان هم و غم تنگنا است

وَ مَصِيرُهُمْ فِي اَلْآخِرَةِ إِلَى جَهَنَّمَ خَالِدِينَ بِلاَ إِخْرَاجٍ : و سرانجام ایشان در آخرت به سوی جهنم است به صورتی ماندگار و بدون خروج

فَأَمَّا اَلْمُؤْمِنُونَ اَلصِّدِّيقُونَ : و اما مومنان راستگو و درستکار

فَلَهُمُ اَلْعِزَّةُ بِاللَّهِ وَ اَلاِعْتِزَاءُ إِلَيْهِ : عزت پیدا کردن به وسیله خدا و نسبت یافتن به خداوند ، نسیب آنهاست

وَ اَلْقُوَّةُ بِنَصْرِهِ : همچنین قوت یافتن با نصرت خدا سهم آنهاست

وَ اَلتَّوَكُّلُ عَلَيْهِ : و توکل بر خدا

وَ لَهُمُ اَلْعَاقِبَةُ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْفَلْجُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ بِإِظْفَارٍ : و برای این صدیقان است عاقبتی نیکو در دنیا و پیروزی بر دشمنان نابودشونده‌ی ایشان

🌴فَوَ عِزَّتِي لَأُصَيِّرَنَّ اَلْأَرْضَ وَ لاَ يُعْبَدُ عَلَيْهَا سِوَايَ وَ لاَ يُدَانُ لِإِلَهٍ غَيْرِي : به عزتم سوگند که زمین را آنگونه ای می‌گردانم که بر روی آن غیر از من پرستیده نشود و به خدایی غیر از من دینداری نشود

وَ لَأَجْعَلَنَّ مَنْ نَصَرَنِي مَنْصُوراً : قطعاً منصور و یاری شده قرار میدهم کسی را که من را یاری کند

وَ مَنْ كَفَرَنِي ذَلِيلاً مَقْهُوراً : و کسی را که من را کافر شود ذلیل و شکست خورده قرار می دهم

وَ لَيَلْحَقَنَّ اَلْجَاحِدِينَ لِي أَعْظَمُ اَلنَّدَامَةِ فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا وَ فِي يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ : و قطعاً ملحق می‌کنم منکرین خودم را به بزرگترین پشیمانی در این دنیا و در روز قیامت

🌴🌴وَ لَأُخْرِجَنَّ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ مَنْ يَنْسَخُ اَلْأَدْيَانَ وَ يَكْسِرُ اَلْأَوْثَانَ : و قطعاً از نسل آدم کسی را خارج می کنم که دین های دروغین را منسوخ کند و بتها را بشکند

فَأُنِيرُ بُرْهَانَهُ وَ أُؤَيِّدُ سُلْطَانَهُ : پس دلایلش را نورانی می گردانم و سلطنتش را تایید میکنم

وَ أُوطِيهِ اَلْأَعْقَابَ وَ أُمَلِّكُهُ اَلرِّقَابَ : و او را مالک همه گردن‌ها و اختیارات اشخاص گردانم

فَيَدِينُ اَلنَّاسُ لَهُ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ تَصْدِيقاً وَ قَسْراً : همه مردم خواه‌ناخواه و تصدیق کننده و کوتاهی کننده، جمیعا به دین او در آیند

هَذِهِ عَادَتِي فِيمَنْ عَرَفَنِي وَ عَبَدَنِي : این روش من است درباره کسی که من را بشناسد و عبادتم کند

وَ لَهُمْ فِي اَلْآخِرَةِ دَارُ اَلْخُلُودِ فِي نَعِيمٍ لاَ يَبِيدُ : و برای آنها است در آخرت جایگاهی ماندگار در نعمتی که از بین نمی‌رود

وَ سُرُورٍ لاَ يَشُوبُهُ غَمٌّ : و شادی ای که غم آن را نمی آلاید

وَ حُبُورٍ لاَ يَخْتَلِطُ بِهِ هَمٌّ : خوشحالی ای که غمی با آن مختلط نمی شود

وَ حَيَاةٍ لاَ تَتَعَقَّبُهَا وَفَاةٌ : زندگی ای که مرگ آن را تعقیب نمی کند

وَ نِعْمَةٍ لاَ يَعْتَوِرُهَا نَقِمَةٌ : نعمتی که بیچاره گی آن را دگرگون می کند

فَسُبْحَانِي سُبْحَانِي وَ طُوبَى لِمَنْ سَبَّحَنِي: پس منزهم من ؛ منزه؛ و خوشا به حال آنکه مرا تسبیح و تنزیه کند

وَ قُدُّوسٌ أَنَا وَ طُوبَى لِمَنْ قَدَّسَنِي: و قدوس هستم و خوشا به حال آن که مرا تقدیس کند

جَلَّتْ عَظَمَتِي فَلاَ تُحَدُّ : عظمتم جلالتی دارد که حدی نمی پذیرد

وَ كَثُرَتْ نِعْمَتِي فَلاَ تُعَدُّ : و نعمتم کثرتی دارد که شمارش نمی شود

وَ أَنَا اَلْقَوِيُّ اَلْعَزِيزُ. و من خداوند قوی عزتمند هستم

💜💜💜💜💜....

بانو

هدیه چااااق و چله‌ی تو به من ای کریییییم....

یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲،  22:6

۱.

یک بغل بزرگ و چاااااق آرامش ریخته توی چهره ی خواب بچه ها و فرصتی به دلم میده تا منم ابراز وجود کنم... احساسم رو بگم.. به خودم فکر کنم و خدای خودم و این ماه مهمونی که ثلثش رفت...

به چیزایی که از این ضیافت بدست آوردم و دارم بدست میارم و باید بدست بیارم...

۲. اولش به این مرد نازنین گیلانی(؟) امشب برنامه زندگی پس از زندگی حسودیم شد که انقققدر زنشو دوست داره، ولی بعدش به خودم گفتم عوضش دل کندنم براش سختتره ، و به این ترتیب به داده و نداده‌ش شکر :) ازدواج اون رویای دلآرام ناب و سرار عاشقانه‌ی نوجونیهای من نبود؛ ولی چون بلطف خودش یقین قطعی دارم که مرگی و ابدیتی برقرار هست، غصه‌شو نمی‌خورم، من چند صباحی قراره که توی این مسافرخانه باشم... پتوی سوراخ و سقف پرچکه‌ش گرچه دلمو به رنج میاره اما... من مسافرم

و فردا روزی ازینجا می‌روم...

امید که کوله‌بارم‌ پر توشه باشد! .. " توشه"... کلمه دلنشین کتاب دینی دوم، سوم دبستانم که عجیب آن‌روزها دوستش داشتم و هنوز هم....

" توشه جان!" موجودی‌ت چطور است؟! مزنّه خوبه؟! یا با خلق عصبی‌م هرچی بوده سوزوندم؟😶...

پناه بر خودت ای کریم... ای میزبان باوقار و عظیم این شبهای پاک.... پناه بر خودت حتی ازینکه خوشم بیاد کسی بخاطر این حرفها و این‌پست ازم تعریفی بکنه و خوشم بیاد از خودم، و به این ترتیب اثر احیاتا مثبتش روی دیگر بنده‌هاتو باز هم در کوله‌بار توشه‌م به باد بدم...

پناه بر تو از شرک...

پناه بر تو از خشم...

پناه بر تو از نارضایتی اونایی که حقوقی به گردنم دارن....

پناه بر تو از سبکی توشه اعمال در روز حساب...

" فا... بیا جلو؛ نوبت توست... خودت بخوان آن طوماری را که بر گردنت آویخته‌ایم...😶😶😶"...

پناه بر تو از شرمساری و آبروریزی در آن لحظات سخت....

.

.

عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ: لَيْسَ شَيْءٌ أَثْقَلُ فِي اَلْمِيزَانِ مِنَ اَلْخُلُقِ اَلْحَسَنِ.

" رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ‌چیزی در ترازوی اعمال سنگین‌تر از حُسن خلق نیست"

مستدرک جلد ۸ ص۴۴۲

.

.

+++اوففففف... نازنینم... الان وقتی حدیث بالا رو سرچ کردم و گذاشتم، در زیر همین روایت عجببببب اقیانوسی روزیم کردییییی عزیزدلم.... یه حدیث بی‌نهایت زیبای قدسی از خود نازنینت 🤩🤩🤩

نسخه‌ای از صحیفه ای که به ادریس نبی علیه السلام فرمودی... و علامه مجلسی رحمه‌الله علیه از سریانی به عربی ترجمه‌ش کرده بی کم و کاست و اضافی 💕💕💕💕🙂🙂😍😍🤩🤩🙂🙂🌿🌿🌿🌱🌱🌱🌱🌴🌴🌴🌴

ان‌شاءالله میرم بنوشمش💜💕💜.... که این طعم شهد ناب این کلامِ اورجینال ِخودِ خودِ خودتوئه ای خداوند حیِّ کریییییم...

++ کسی دوست داشت بگه ترجمه فارسی بعضی قسمتای عسل‌ترشو بذارم براش 😃

more
بانو

دهنت قرص باشه لطفننننن :||||

یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲،  2:2

امشب فهمیدم چقدر بی‌مهار حرف می‌زنم

چقدر تهی از عزت‌نفس هستم و چقدر راحت اطلاعات میدهم

حرفی که اصلا لزومی نداشت گفتنش رو گفتم اونم به دو سه نفر در پاسخ به یک سوال تکراری که: چرا هم‌کله‌‌ت نیامد مهمانی؟

گفتم از اقوامش کسی فوت کرده و چون با او مراودات مالی داشته...

این تیکه رو اصلا لزومی نداشت بگم

بخصوص که شاید یجوری راز هم‌کله بود 😶

حالا باید از هم‌کله حلالیت بطلبم؟؟ حرف بیخود بارم کنه و بدتر اعصابمو خرد کنه چی؟

بهتره فقط استغفار کنم؛ هم به نیابت از اون، هم خودم

بانو

؟

پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲،  20:5

موقع افطار، هم انقد گرسنه ای که نمی‌تونی نخوری

هم انقد میخوری که دیگه نمی‌تونی تکون بخوری

آیا اینه روزه‌داری آیا؟

خداجان بهمون یاد بده چکار کنیم

حس نکنیم که پرجونی در پرخوریه...

شب جمعه‌ست؛ هوایت نکنم میمیرم...

بانو

می‌نویسم دیدار

دوشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۲،  23:26

سلام خدای عزیز و مهربون

مرسی که دوست نازنینی رو تو بغل من آوردی

ممنونم که هنوزم بهم فرصت میدی قشنگیهای زندگی رو تجربه کنم...

تنهایی قدم زدن توی بارون اون امامزاده دلنشین و دوس‌داشتنی... منتظر یه دوست دلنشین شدن.. و ساعاتی رو به گفتگو سپری کردن

همه سعیمو کردم که تو حرفام غیبت نباشه روزه‌م نپره 🙄 موفق بودم خدا؟...

سعی کردم با حرفام که کلام تو بود، به سمت تو بگردونم عقربه‌های دل جفتمونو...

زبون قاصر و ریه‌های نحیفم آخرای بودنمون باهم دیگه کم آورد... و گرفتاری قدیمی سراغم اومد... کِی میخوام بهبودش بدم؟ اصلا قابل بهبوده؟؟ شک دارم...

برم که سحری نذاشتم و کار زیاد دارم...

+ فاطمه؛ ممنونم ازت 💜

+ آرسو امروز بیادت بودم... خوبی؟

+ یه روزی توی آذرماه هم پسته‌جونمو دیدم و کلی خوشحال شدم.. اون‌روزا تو فیل.ترینگ بود بلاگفا و نمیشد پست بذارم .. اون‌روز هم برای من غنیمتی بود.. از تو هم ممنونم پسته عزیزم 💜

بانو

حیِّ مُمتدّم...

شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲،  6:26

بنام همیشه حیّ...

امتداد حضور تو.... خدای ممتد همیشه پایدارم...

اتفاق خوب مجدد این روزها... چله عاشقانه با خدا

.

.

الهی بی پناهان را پناهی

بسوی خسته حالان کن نگاهی

چه کم‌گردد ز سلطان گر نوازد

گدایی را ز رحمت گاهگاهی

مرا شرح پریشانی چه حاجت؟

که بر حال پریشانم گواهی

الهی تکیه بر لطف تو کردم

که جز لطفت ندارم تکیه گاهی

دل سرگشته ام را رهنما باش

دلِ بی رهنما افتد به چاهی...

نهاده سر به خاک آستانت

گدایی، دردمندی، عذرخواهی

امید لطف و بخشش از تو دارد

اسیری شرمساری، روسیاهی

تهی‌دستی که با اشک ندامت

ز پا افتاده از بار گناهی...

گرفتــــم دامن بخشنـــده ای را

که بخشد از کرم کوهی بکاهی

رحیمی،چاره سازی،بی نیــازی

کریمی،دلنـــوازی،دادخـــواهــی

خوشا آنکس که بندد با تو پیوند

خوشا آن دل که دارد با تو راهی

مـــران از آستــــــانت بینــــوا را

که دیگر در بساطم نیست آهی

مقام و عز و جاهت چون ستایم

کــــه برتر از مقام و عز و جاهی

فنـــا کــــی دولت ســرمد پذیرد

کــــه اقلیـــم بقـــا را پادشاهی

ز نخــــل رحمت بــــی انتهــایت

بیفکن ســایه بر روی گیــاهــی

به آب چشمه لطفت فرو شوی

اگر سرزد خطایی اشتباهـی

مـران یارب زدر گاهت “رسا” را

پنـاه آورده سـویت بـی پناهــی


"شادروان دکتر قاسم رسا"

بانو

دعای نیمه‌شب...

جمعه ۴ فروردین ۱۴۰۲،  3:59

به نام خداوند شبها و روزها

از نوجوونیام وقتی همه خواب بودن حس خیلی خوبی رو تجربه میکردم

حس آرامش محض و آزادی مطلق

الان هم همه خوابن و من به زور خودم را بیدار نگه داشتم تا بتونم سحری بخورم و بلاخره بعد از دو روز خواب موندن اولین سحری ماه رمضان امسال را مزه کنم

از این که میتونم نوشته های قشنگی مثل نوشته های نفسی رو بخونم واقعاً و واقعاً لذت میبرم

از اینکه برنامه های خوبی مثل زندگی پس از زندگی توی این ماه رمضون پخش میشه

از اینکه میتونم بدون تایپ کردن پست بزنم🤗 بلطف گوگل اسپیکر

عشقت رو ای خدای بزرگ و کریم و لذت مناجاتت رو به من مرحمت کن

به من کمک کن تو لحظه های خرابکاری و شیطنت بچه ها آرامشم رو حفظ کنم

به من کمک کن مدیون هیچ احدی نمونم

به همه شیعیان امیرالمومنین توی هر نقطه این کره خاکی فسقلی که هستند آرامش و برکت و رزق حلال واسع و امنیت عطا کن

هر چند که ما لایقش نیستیم ولی کلاسهای خانم ت را دوباره برقرار کن

دوست تازه و نازنین و برقرار و حی و حاضر هم که دیگه خودت در جریانی.. آرزومه :)

ما را بر ملت ولایت امیرالمومنین از این دنیا ببر

حساب و کتاب رو بر ما آسون بگیر

ما روسریع و آسون🤠 وارد جا خوب خوبای بهشت و نور و قشنگی کن...

همه رفتگان شیعه ببخش و بیامرز... همه مریضان ایشان شفا عنایت بفرما...

به ما توفیق مناجات سحری و ادای نماز شب بده...

بانو

مثبت در مثثثبتتتت :)

سه شنبه ۱ فروردین ۱۴۰۲،  23:12

بنام خداوند دگرگون قلب ها و حالت ها

.

.

💜سلام نازنینانم و سال نوتون مبااااارک 💜

.

.

ممنونم خدای بزرگ که همیشه هستی..

ممنون عزیزم که همیشه میشه رو رحمت و بخشش و لطفت حساب باز کرد..

مرسی که ما رو به این ماه رمضون هم رسوندی.. آخه درگوشی بگم امشب شب اصلی اول ماه رمضونه..

خاله هم‌کله فوت شد اون هم روز اول نوروز... بقول خودش از اتوبوس پیاده شد .... خدا رحمتش کنه...

بارون بی نهایت دلنشینی با صدای قشنگش که روی کانال کولر میزنه و می‌شنوم، در حال باریدنه... خداجون مرسی گوش دادی صدای بارونتو بشنوم..

مرسی همه ی خشکسالیهامونو برطرف میکنی به این بارون رحمت.. من از نوجوونیم عاشق بارون بودم..

فرمودند دعا تو بارون مستجابه... خدایا بحق این بارون ظهور صاحب این دنیا رو نزدییییک کن... روی ماهشو نشون هممون بده... سلام منم بهش برسون... السلام علیک یا بقیةالله فی ارضه...

ذکر " یا کاشف الکرب عن وجه الحسین؛ اکشف کربی بحق اخیک الحسین" معجزه‌ست.... از ته دل شروع کردم به خوندن و به دهمی نرسیده بود که اثرشو دیدم... البته دعای سریع الاجابة که در اوائل مفاتیح هست و نماز توسل به حضرت زینب رو هم صبح خونده بودم...

خدایا ممنونم برای نفسی... خودش و خونواده قشنگشو هم حفظ کن... بحق این بارون منو هم ازون مامانایی قرار بده که بچه‌هاشون عاشقشونن.. که برای رفتن به خونه ی مامان لحظه‌شماری میکنن... یه وبلاگ دیگه خوندم که اون دختر عاشق باباش بود.... واقعا اگه فرزند عاشق والدینش باشه از ۹۰درصد خطرات روحی و اجتماعی در امانه....

خدایا بحق این بارون adslمونو وصل کن! پست نوشتن با هزار بار غلط تایپی بخاطر گوشی دست گرفتن فاجعه‌س... خدایا adslمو ماه رمضون تموم نشده وصل بنما!

خطوط پرسرعت دلم به خودت رو هم چاق و فیبر فوق نوری و اینا بنما ! عاشقم بنما!

خدا؟... گوشم نداری بگم گوشتو بیار جلو😁... ولی بیار جلو...

خدا؟

یجوری کن عاشقت بمونم

بحق این بارون گلم....

به خودت قسم تو خیلی خوبی... خعععلی... چی شد که جز این رفت تو ذهنمون...

فدای سرت... راستی!

امروز داشت چند تا آفریقایی رو نشون میداد که از کشورشون ماداگاسکار و اینا به فارسی حرف میزدن... همشهریهای اونا "فاطمه" رو نمیشناسن... نمیدونن " علی" علیه السلام کیه... " حسین" کیه... اصلا ح جیمی یعنی چی...

ممنونم بی نظیر که منو جایی آفریدی که به مهر و عشق این خاندان کریم بزرگ شدم و اسمشونو تو روضه ها شنیدم و قیمه‌های نذری‌شونو خوردم....

منو ببخش ای کریم....

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ