حرفهایم
مثلا الان یادم اومد که اینو میخواستم بنویسم
تو باشگاه که خب حدود ۷۵ نفر هستیم و کلی شلوغه، آدمای مختلفی میبینم
امروز یه دختری وقتی داشتم گرم میکردم ، نگاهشو بهم دوخت و چند متری که میدویدم، منو نگاه کرد
نگاهی که توش اصلا آزاردهندگی نبود
شاید اونم دلش میخواست با کسی دوست بشه....
نگاهمو دزدیدم و بهراهم ادامه دادم
بعد از اینهمه دوستی ناموفق، دیگه تصمیم گرفتم محتاطتر ارتباط برقرار کنم
.
.
واقعا قسم خوردم دیگه جنس کنار خیابونی نخرم
یه شلوار از کنار خیابون خریدم ۱۳۰ هزار تومن!! پیژامهست رسماً...
.
.
شبا که بچهها میخوابن منم از خستگی بیهوش میشم😴
و برا همین تا فردا شبش هم نمیشه پست بذارم...
.
.
رسماً به آدامس اعتیاد دارم 😑
بعد خوردن هرچیزی دوست دارم یه چیز شیرین بجوم
کسی ایده تَرک داره؟🤔
.
.
+ چیز مفیدی که بذهنم میاد اینه که طرز تهیه پنیر رو یادتون بدم 🤗
با شیرایی که تاریخشون داره میگذره یا گذشته میتونید پنیر درست کنید که خیلیم خوشمزه میشه
هم میدونید توش دقیقا شیر بوده هم اینکه بصرفهتره
.
.
مفیدترین چیزی که یاد گرفتم:
ما هرلحظه درحال آزمایش شدن در مقام رضا هستیم
هرلحظه ممکنه یه اتفاقی یا یه موجودیتی تو زندگیمون، گند بزنه تو حالمون و ما رو در بوته آزمایش قرار بده که آیا راضی به رضای خداوند و متوکل بر او هستیم یا نه....
.
.