و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

حرفهایم..

دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱،  19:52

به نام خداوندگار دوستی

وقتی پست قبلی رو گذاشتم ، واقعاً فکر نمی کردم که انقدر کامنت های جالب و قشنگی دریافت کنم 💚

بعدش با خودم فکر کردم چرا باید انقدر کامنت دریافت کردن رو دوست داشته باشم

آیا اینم یه جور مهرطلبیه؟

آیا توش بویی از افراط در نیاز به دریافت محبت شنیده میشه؟

یانه یک نیاز طبیعیه و همه دوست دارند درباره چیزهایی که می نویسند پیامی دریافت کنند

.

.

(وبلاگ اگه میخواید که با خوندنش روحتون مسرور بشه این وبلاگ رو توصیه می کنم شدیداً )

..

.

از آنجایی که هنوز adsl خونه وصل نشده رفتم توی لپ تاپ یه سری حرفا مونوشتم و انشاالله اینجا بارگذاری می کنم

وقتی که اون حرفها رو اونجا می نوشتم حس میکردم چقدر تو ذهنم حرف تلمبار شده

چقدر چیز هست که مدت ها بوده میخواستم درباره‌اش حرف بزنم ولی نمیشده

یا گوش شنوایی نبوده یا سنگ صبوری...

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ