و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

۰۰۰

دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴،  23:24

بنام رب کریم

... و من شرمنده ی ایشان شدم...

شرمنده این خاندان کریم _ گرچه منظور من از پست قبل ابداً بی‌ارزش قلمداد کردن مفهوم توسل به خاندان پاکشان نبود...

چون عملا به چشم دیدم گاهی با هیچ تدبیری هیج چیزی جور در نمی آید

و فقط چیزی شبیه معجزه یهو شروع می‌کند آرام آرام کارها را روبراه کردن...

و این اعجاز، اگر از اثر همین دست نیاز برآوردن بسوی خاندان جود و کرم _ توسل _ نیست، پس چیست؟...

.

.

از لطف و محبت همه دوستانم ممنونم..

با احترام کامنتهای پست قبل محفوظ می‌ماند🌱...

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ