صبح بهشتی ...
۱.
یعنی تو همینقدر کریمی که من
من ِ نماز صبح قضا شده ی هزار جرم دیگر مرتکب شده را
به بارگاه قشنگت می طلبی؟ کریمهی اهلبیت دلربای من؟...
.
.
۲. دخترک همسفر خوبی بود.. ماشاءالله و خدا حفظش کنه
۳. تایم سفر با وجود بچه باید ببشتر باشه
چون ناخواسته زمان بیشتری برای تهیه غذاش، سرویس بردنش و جمع و جور کردنش و پیدا کردنش! وقتی گم میشه (😬😅) صرف میشه...
دلم میخواست اون روز که سهشنبه عصر بود، تا شب بمونم و دعای توسل مسجد جمکران رو بهرهمند بشم.. اما نشد و قسمت به بازگشت بود.. انشاءالله دفعه آینده 🥲
۴. قطارهای قم تغییر کرده و مزخرف شده.. صندلیهای دو سر هر واگن بصورت دو به دو روبروی همه و با از شانس هم رفت و هم برگشت سر واگن افتادیم و مجبور بودیم یسری موجودات شدیداً نچسب رو به مدت دو ساعت روبروی خودمون تحمل کنیم... باید ایندفعه با اتوبوس بریم انشاءالله
۵. سفر واقعا لذتبخشه.. تجربه ی حرکت کردن و دل کندن از همه ی آنچه که داری برای مدتی.. تجربه سوار یک وسیله نقلیه بزرگ مثل قطار شدن... تجربه های عبور از مقابل عناصر روی زمین از کوه و صحرا تا چراغبرقهای کنار ریل... تجربه دیدن وسعت ِ خلقت خدای بزرگ... دیدن آدمهای دیگر.. شنیدن عراقی حرف زدن چند مرد! _ من واقعا نسبت به عراقی ها بخاطر اون محبت بینظیرشون در اربعین حس خوبی دارم_... تجربه ی اهمیت زمانبندی در سفر و ... لذت بینظیر نشستن در حرم امن... چه قم و چه جمکران.. نشستن کف حیاط صحن روی فرشهای صاحبخانه ی مهماننواز، عجیب لذتبخشه...
- خدایا، فلا تسلب منی ما انا فیه...
