و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

معجون صبحِ تو...

شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳،  6:44

بنام سلام

ماه عاشقی با تو و

صبح باران‌زده ی تو و

پنجره باز ِصبح و

خنکای دلربای هوای پاکیزه ی پس از باران که به اتاق می‌پیچد و

پرنده‌ای که گاه‌خوانی می‌کند...

.

کریمی تو

با این معجون زیبای صبحگاهی ات هم می‌شود این را فهمید

🩷

🌧🌧🌧

🌱🌱🌱🌱🌱

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ