و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

تراکم مهمونی رفتن

یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳،  4:7

بنام خود ِ خود مهربانش

.

.

تقریبا کل سه ماه زمستونو در تنهایی له له میزدیم و جز خانواده خودمون __اگررر مریض نبودیم___ هیچکس نبود که به خونه‌ش راه داشته باشیم اما حالا برنامه های بازدید طوری چیده شده مجبوریم هررررروز از در بزنیم بیرون🥴

این حجم از مهمونی رفتن در مخیله من نمیگنجه ! کمی تقسیم و

مهمونی لطفا ! 🙏🙏🙏دوهفته یا ماهی یکبار بریم مهمونی ولی همه ی طول سال👌

نه انقدر فشرده و خسته کننده و تهوع‌آور...😮‍💨

یحتمل بهار تموم نشده دوباره قحطی مهمانی در دلمون لول میخوره تا عید سال بعد...!

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ