و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

بخشش پیش از رمضان‌الکریم‌ ِ تو ...

پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲،  0:53

یا رب..

تصمیمی که برای خونه‌تکونی دلم گرفتم، یادآوری لیست کسایی تو ذهنم بود که باید می‌بخشیدمشون

بعضیا هستن که با اینکه میتونم ببخشمشون، اما واقعا دیگه دلم نمیخواد باهاشون حرف بزنم

برقراری مجدد ارتباط من با این دو تا آدم، به معنای بازنواخت تمام حسهای تحقیر و رنجی هست که بهم وارد کردن،

بعضیام هستن که رفتارهای بشدت رو مغزی نسبت بهم دارن، اما چون تقریبا مطمئنم ته دلشون چیزی نیست، و چون نمیتونم حذفشون کنم (!) میتونم/باید اونا رو هم ببخشم...

اون راننده تاکسی گداصفت که نفرینم کرد رو هم شاید بتونم ببخشم...🙄

بخشش چقدر کار سختیه ! بخصوص وقتی حافظه بسیار خوبی خدا بهت داده !

.

اما تو گفتی " " فلیعفوا، و لیصفحوا، الا تحبون أن يغفر الله لکم؟ " "

" پس باید ببخشند و در گذرند، آیا دوست ندارید که خدا (نیز) شما را ببخشد ؟ "

قطعا تو عادلی؛ میدونی وزن بخشش هرکس ، هرکس را ، چقدره

اگر وزن بخشش من اینها را ، خیلی بیشتر باشه، قطعا برام به بهترین شکل ممکن جبران می کنی

اگرم وزن بخشش من اینها را، کمتر از وزن بخشیده شدن خودم باشه، و طبق معمول بدهکار تو باشم، حداقل مقداری از بدهیم بهت کم میشه... شاید روسفید تر بشم پیش تو...

راستی داستم فکر میکردم چقدر خوبه با روسفیدی وقتی مُردم، صاف و قُلُپی و بی حساب بیام تو بهشت تو... بجای نکیر و منکر هم بشیر و مبشّر رو برام بفرستی 😍

شعبانت هم آخراشه؛ رمضان الکریمت نزدیک... میای توو خود ِ خود ِ بغلم امسال؟ ؟

میترسم دیر شه و آخر عاشقت نشم ...

یه دور منو هم می‌بری و بیاری تا یقینم فوووول بشه؟ مثل آدمای زندگی پس از زندگی؟ ؟ ....

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ