و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

یکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲،  22:45

بنام ربّ رحیم

.

.

یه دعایی هست که برای رفع غمه

محشررررره ! محشرررر!

یجاش می فرماید:

.

رب ارحمنی رحمة تغنینی بها عن رحمة من سواک

خدایا به من اونچنان رحمتی بکن که از رحمت غیر تو بی نیاز بشم 💕

.

.

آقا چقد این حقه! چقد کولاکه!

.

.

وقتی خلقت بلانسبت خودت انقدر محدودن؛ انقدر جدا از مان و انقدر غیر همدلن و انقدر یک کلام بی خاصیتن؛

چجوری میشه انتظار رحمت ازشون داشت؟

هیچ‌جور....

( اشاره به ترکش رفتاری دیگر دریافتی از والده گرام🙄😶)

.

.

وبلاگهای بروز شده رو میخونم تا ذهنم درگیر دغدغه های مردم بشه و دغدغه های خودم یادم بره...

.

عاشق این مدل وبلاگهام که هیچی ازش نمیفهمم! چقدر یک زبون مثل همین ترکی میتونه رمزآلود و غیرقابل نفوذ باشه!

.

.

یک بنده خدایی دنبال وبلاگت میگشت آنشرلی با موهای سیاه! بهش دادم؛ گمونم کلی خوشحال شه

.

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ