و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

برای ِ عاطفه_ دلنوشته های یک من

سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲،  22:42

سلام عاطفه جان

امیدوارم اینجا رو بخونی

کامنتینم وبلاگت چون بسته س گفتم اینجا بهت بگم

امان از پیشرفت افسارگسیخته تکنولوژی و دردسرهاش😶

قدیم که سونوگرافی nt نبود والا خانمها خیلی راحتتر و سالمتر بارداری رو طی میکردن نه با اینهمه استرس و تنش....

خلاصه اینکه خواستم بهت بگم اصلا و ابدا خودتو فکرتو درگیر این مشکوک سندرم بودن نکن

برای پسر منم دقیقا همچین چیزی رو مشکوک شده بودن

سال ۹۴ یه سونوگرافی و آزمایش ازمون گرفتن فرستادن هنگ‌کنگ! به مبلغ حدود ۲ میلیون تومن اونموقع😶 تا این تشخیص و نتیجه‌ش قطعی بشه

چه دکتری رفتیم با چه استرسی... دکتر بداخلاق با اون حال خودمون و ...

خلاصه که همه‌ش الکی بود و خداروشکر بلطف خدا بچه سالمه ....

ازت میخوام واقعا با هرروشی که صلاح میدونی_ نماز و دعا؛ مدیتیشن؛ رفتن به یک زیارت یا تمرینات تنفسی_ به خودت و وجودت آرامش رو برگردونی

چون شک نکن هیچی به اندازه استرس تو برای اون بچه طفل معصوم مضر نیست

با توجه به سلامت بچه اولت_ بلطف خدا و ماشاءالله_ احتمالش خیلی خیلی بالاست که این فقط یک اشتباه تشخیصی بوده باشه

پس توکل به خدا و صبوری کن و آرامش... آرامش

دعا میکنم بزودی بیای و خبرای خوبو برامون بنویسی 🙂💜

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ