و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

تابستونه‌نوشت

چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۲،  21:7

سلام و نور

۱. دو تا وبلاگ انرژی مثبت پیدا کردم . دوسشون دارم . خداحفظشون کنه

امید

انبار مهمات

.

۲. پسرک قرار شد بره استخر. دخترک ضجه و گریه و مووووویه، که من چی؟؟؟ پس آخه من چی؟؟؟ :((((( 😭😭😭

قیافه من اونموقع: 😶😶😶🤯🤯😵😩🤪😬😬😬...

بلاخره ختم ماجرا به این شد که دو تا بلیط رزرو کردیم برای فردا صبح! ان‌شاءالله الرحمان البته

.

۳. هی از اسنپ امتیاز اسنپ کلوب برامون میاد بجهت جابجاییهای متعددمون ؛ گفتم یبار برم ببینم این ۵،۶ هزار امتیاز رو درِ کدوم کوزه باید گذاشت آبشو خورد؟ رفتم دیدم تعداد زیادی سایت وجود داره برای استفاده از این کدهای تخفیفی. لاناتی وسوسه‌م کرد و از یه سایتش یه اسباب بازی فکری خریدم؛ برای این روزای گرم تابستون که بچه ها دارن قُل میزنن از شدت هیجانات تخلیه نشده و نیاز به بازی...

.

.

۴. اللهم الرزقنا رزقا واسعا حلالا طیبا

و اجعلنا من الشاکرین...

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ