جوابیه به کنششششگر حوزه جمعیییت😐
این روزا این خانم صا.دقی بقول خودش کنشگر حوزه جمعییییت😶 مثل زبل خان از هرطرف پیداش میشه واسم؛ دیروز صبح رادیو رو روشن کردم برنامه صحن زندگی رادیو زیارت، مهمان تلفن برنامه ش این بود؛ با افتخار بسیار از تعدّد فرزندانش میگفت و مسیر تعدد فرزند و ...
اما نگفت که مادرش دائما کمککارشه، از خیلی کمکهای دیگه ای هم که قطعا بهش میشه نگفت
خانم دم شما گرم، نُه مرتبه زاییدی و بزرگ کردی، اما نمیتونی برا همه نسخه زندگی خودتو بپیچی
منی که هیچ کمکی ندارم، مثل تو بُنیه قویای ندارم، منی که همسرم راضی به تعدد فرزند بیشتر ازین نیست، منی که بچهم دم خوابش یذره زیادی بگه نازم کن بالشو میذارم رو سرش که زودتر بخوابه(!)، منی که زندگی الانمم بزور جمع میکنم، چطوری به بچه بعدی بیندیشم؟!!🧐😑😶😶😶
انقدر رو روان مردم نرید؛ انقدر براحتی انرژی ذهنی ما خانمها رو خرج چیزی که نمیشه نکنید؛ انقدر بیپشتوانه و غیرمسئولانه تز دستور افزایش جمعیت ندید؛ وقتی یکذره از هزینه ها، کمکها و همیاریهاش رو نمیپذیرید؛ وقتی یک روز از روزهای شکمبزرگ شدن و سنگین شدن و همچنان کارهای روزانه زندگی انجام دادن رو تجربه نمیکنید؛ وقتی یک شب از اون شب بیداریهای رنجآور رو جای ما بیدار نمیمونید؛ که صبحشم باید بچههای قبلی رو راهی مدرسه کنی و اونا که رفتن دوباره این آخری بیدار شه پوشکش عوض شه و درحالیکه شدیداً خوابت میاد باید ناهارتو بار بذاری و....🤯🤪
این چندروزه انقدر به بچه سوم فکر کردم واقعا انرژی روانی زیادی حروم شد.... بعد دیشب خواب دیدم دنیا اومده چشماش یکرنگ نیستن 😶🙄 بعد دکتر برده بودیم گفته بود سه ماهش شه خوب میشه😑😅.. ببین چقدر رو مخم رفتن که خوابشم دیدم
من همین دو فرزند رو با اعصاب آروم انشاءالله بزرگ کنم خیلی بهتره. نسخههاتون مال خودتون...