و من، وقتی که خودم هستم

وقت‌هایی که حرفهایم از ذهنم میچکند

سوال

شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲،  22:54

دقیقا الان چرا وبلاگهای به این کم حجمی با تاخیییر بسیار باز میشن یا اصن باز نمیشن؟؟

باز کی چه غلطی کرده که اینترنت‌چی پاشو گذاشته رو سیم؟🙄

بانو

...زمانی که نباشی

پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲،  5:2

صدای خروس داره میاد

و این یعنی که وقت ِ خداست.. وقت ِ با " رب‌العالمین بودن"...

پنجشنبه اول ماه شعبانه

یکی از روزهای سفارش شده برای روزه گرفتن

نیم ساعت به اذانه و وقت سحری خوردن...

.

.

more
بانو

فال‌گوش بی‌نوا

پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲،  16:9

دارم به صدای خرت و پرت جابجا کردن مرد همسایه تو حیات خلوتشون گوش میدم

هر از گاهی به داخل خونه چیزی میگه و باز مشغول میشه

یه چایی ریختم و دارم با قند مینوشم و گوش میدم و لذت میبرم!

لذت داره یه مرد حتی یه کبریت تو خونه جابجا کنه

چه برسه به اینکه حیات خلوتو مرتب کنه

البته یه دادهایی هم شنیدم از همی ایشون که خب به ما چه

الان انگار داره با یه چیزی کف حیات خلوتو تمیز میکنه

الانم با شیلنگ داره میشوردش!

یه حیات خلوتی، حیات شلوغی چیزی باید تو همه خونه ها باشه که مرده بره اون تو یه یه‌ساعتی مشغول باشه تا زنه نفسی تازه کنه.... تو همه خونه ها 🥲

هنوزم این صداها داره روحمو جلا میده.... واقعا میگم

دمت گرم مرد.

بانو

تنها مهمانان این روزهای ما

پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲،  15:28

کبوترای مهمون لب پنجره‌مون

به خرد نان لواشی مهمان مایند...

صبح‌ها تا ۷_۸ تا هم میرسد تعدادشان؛ بقو بقو کنان و پر زنان مشغول خوردن می‌شوند

گاه یکی دیگران را نوک میزند و هل میدهد... درست مثل آدمها

آنها که سیر شدند نوبت ریزه‌خواران میرسد؛ گنجشکها.. ماشاءالله

امیدوارم مدیر ساختمون بخاطر کثیف‌کاری‌شون کف پارکینگ ، از این کار نهی‌ام نکنه.. اومدنشون، صدای بال و پرشون، دلخوشی کوچک من و بچه هاست..

بانو

دلیل

پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲،  15:17

بنام خدای بزرگ

بخاطر رب العالمین و اجری که قطعا بهم میده

بخاطر بچه هام

.

بانو

تیترهای آینده

دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲،  19:45

تیتر چیزایی که دوست دارم ازشون بنویسم

خانم ت و کلاسهای ۱۰ سال پیشم در افسریه...🩷

عمق تنهایی.. وقتی که مامان از صدام اصلا نفهمید مریضم،

شبها و خلوت خودم با خودم...

آدمهای زندگی من..

کوتاه بودن زندگی

بانو

تیرانداز

دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲،  19:43

گرونی اونچنان رو حلقوم همکله چنگ انداخته ، که وقتی با کیسه شوینده و بهداشتی و نون و میوه برگشت به خونه، آنچنان تیراندازی کلامی ِ حال بهم زنی داشت که با همه وجودم به شوفاژ اتاق پناه بردم و درو بستم

و دارم اون آیه رو با همه وجود به یاد میارم...

احسب الناس ان یترکوا ان یقولو آمنا و هم لا یفتنون؟

آیا مردم پنداشتند همینکه بگن ایمان آوردیم، رها میشن، و مورد آزمایش قرار نمیگیرن؟

.

.

تحمل تیر‌اندازیهای کلامی هم‌کله یکی از امتحانات خدا برای منه

💔

بانو

بی‌خبری

دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲،  19:37

مامان‌خانم نویسنده وبلاگ like blood in my veins

چرا یهویی پاک کردی بلاگتو؟؟ اکانت ایتاتو؟

حالت خوبه؟

اوضاع در چه حاله؟...

.

.

کسی ازش خبر نداره؟؟

😮‍💨

بدترین قسمت این فضای مجازی وبلاگ‌نویسی اینه که یکی از متن زندگیش باخبرت کنه ؛ و ناگهان درگیر و نگران همه چیو پاک کنه و بره...

برای "پسته" و " مداد" هم گاهی کامنت میذاشت ..

.

امیدوارم اوضاعش بخیر باشه...

بانو

احادیث زیبا ... لینک کانال

دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲،  19:20

سلام

پیرو کامنتدونی پست قبلی

من اون احادیث حال‌خوب‌کن از پیغمبر اکرم _صلی الله علیه و آله_ رو ازشون عکس گرفتم

ولی فرآیند آپلود کردن و گذاشتن عکس تو اینجا خیلی طولانیه

لذا

اگر کسی دوست داشت احادیثو ببینه تو این کانال خصوصی که الان تو ایتا درست کردم جوین بشه

https://eitaa.com/joinchat/1233978050C59179fb2c7

بانو

در آرامش شبانه ... با حی ّ همیشه بیدار

سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲،  0:28

بنام رئوف همیشه بیدار

این لحظه اییه که هم‌کله و بچه خوابیدن، ظرفها و لباسهای شسته شده در حال خشک شدنن ، روی کابینتهای آشپزخونه و گاز دستمال کشیده شده... و چیزی که شنیده میشه تنها صدای تیک تاک ساعته و گاه صدای حرف زدن همسایه ها که از تو هواکش حموم شنیده میشه...

آرامشی ظاهری برقراره... من الان فقط برای خودمم! و میتونم آزادانه! به فعالیتی دلخواه برسم..

مادری / بچه‌داری / خونه‌داری در یکی از عمیق‌ترین اشکال خودش در جریانه....

.

.

.نعماتی که دادی نگیری ای رحیم...

الهی شکرت به عافیتی که دادی

الهی شکرت به عزیزانی که به من دادی

الهی شکر از رزق بقدر کفایتی که دادی

شکرت که توفیق دادی امروز تو کلاس قرآن منزل اون خانم مهربون حدیث بخونم.. دستای یخ‌زدمو امروز چندثانیه ای تو دستاش داشت گرم میکرد مهربون😍

شکرت که عربیمو بمقدار کفایتی قوی کردی که بتونم کلام مستقیم اهل بیت علیهم السلام رو ترجمه کنم و در اختیار بقیه بذارم...

شکرت که احادیثی حیاتی و کلیدی برای زندگی روزمره‌م جلوی چشمم آوردی تا همیشه تو ذهنم بمونن...:

هیچ چیزی پیش ِ من ِ خدا ارزشمند تر از توکل بر من و رضایت به آنچه که قسمت کرده ام نیست.... بی‌نیاز‌ترین مردم، ثروتمندترین مردم است... کسیکه به روزی اندک از جانب خداوند راضی باشد، خداوند عزوجل هم به عمل اندک از او راضی خواهد بود.. و ...

شکرت بر گوارا کلام های ناب ائمه..

شکرت که امروز از این آیه " یا لیتنی قدّمتُ لحیاتی" این رو عمیقا وجدان کردم که زندگی یعنی اونجا .. یعنی اون جهان.. اینجا که همش بازیه و بازیچه...

شکر برای اون دفترچه کوچولوی منگنه ای گوگولی که توش دارم حدیثهای حال‌خوب‌کن نهج الفصاحه ( احادیث پیغمبر صلی الله علیه و آله) رو مینویسم...

شکرت شکرت ای کریم

شکرت ای رحیم...

بیشتر برام باش :) برای من... خودِ خودت 🩷🌱

بانو

اتمام چالش مخوف کامنت ... و نهایتا ... این منم با خودم

سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲،  22:44

بنام دوست

یه روز دیگه هم گذشت و

حساب کارهای خوب و بدم ضبط شد و

احتمال زیاد بدها غالب بوده و

خدا عاقبتمو ختم بخیر کنه...

همین فرمون پیش برم جام وسط جهنمه

.

.

.

انقدر دنبال کامنت اومد تو مدیریت وبلاگش این مهرطلب ِ طفلک و چشماش همون عدد قبلی رو دید و

انقدر دلزده شد....که.. دلش میخواد دیگه کامنتدونی رو ببنده

ولی هنوزم....

اما

یه جایی باید به خودم بیام

.

یه جایی باید یقین کنم این منم و خدای من و خانواده آسمانی من _به گویش استاد شجاعی_ یعنی اهل بیت (علیهم السلام)

یه جایی باید دست بردارم از امید به دریافت انرژی مثبت از خَلق داشتن... با اینکه شیرینه اما عطاشو باید به لقاش ببخشم

چون محدوده؛ ناقصه؛ احتمال غلط توی حرفهای خلق هست؛ چون همیشه وقتی که میخوامش نیست

تمام روز سعی میکردم توجه نکنم به حرف شیطون ملعون که زیر گوشم که میگفت و میگفت:... اوضاع روبراه نیست.. دپرسی.. همش کار خونه.. همش خستگی.. هیچکس بفکرت نیست.. حتی اونی هم قرار بود دعوتت کنه نکرد.. باز بی‌پول شدی.. باز برا مایحتاجت باید مدتها صبر کنی.. گرفتاری حل نمیشه.. فلان...

توجه نمیکردم و اون هم ادامه میداد...

در آخر روز با بدخلقی با بچه فهمیدم، این منم که نیاز به درمان روح دارم... نیاز به شناخت‌درمانی

که بابا

اگه اون بچه نادونی کرده، لقمه‌ای که تو براش درست کردی نخورده و برگردونده و بجاش تو مدرسه پاستیل و بستنی زمستونی با دست کثیف و نشسته خورده و حالا تو خونه بالا آورده،

تو مقصر نیستی

تو با اینکه لقمه ‌دستپیچتو نخورد بی ارزش نشدی

تو احمق نیستی

با کارای اون تو احمق نشدی..

.

.

تو فقط نیاز به نوازش داری...

نوازش کلامی...

نوازشی از جنس محبت...

برا همینم وبلاگ زدی تا نوازش بشی

از طریق کامنتا

از طریق دریافت همدلی و همدردی

دریافت حس همدلی...

تا حدی موفقبت آمیز بود

کامنتهای قشنگ قشنگ... حرفهای دلنشین

اما وقتی دیگه نیست اون حرفا و چندین روز میگذره کامنتی دریافت نمیشه...

باید بخودت بگی بسه دیگه

بسه منتظر دریافت حسی مثبت از بیرون موندن

روحت حس خوب میخواد؟ خودت فراهمش کن

با توسل

با توکل

برو قرآنو باز کن...

برو هزار هزار حدیثی که از پیشوایانت حتی به گوشت نخورده بخون؛ .. هرقدر تونستی

کمالگرایی هم موقوف

اما اینکه مثل گداها هی میای اینجا رو باز میکنی منتظر کامنت

خیلی زشته... تو بی کس و کار نیستی.

بقول استاد شجاعی "تنهایی یه دروغه"

هیچکس تنها نیست

هیچ ‌کس تنها نییییست....

خدای بزرگ همیشه بیدار..

خانواده آسمانی با چشمان پاکشون نگاهشون به تو..

آدمهای خوبی که از حدیث و نور میگن مثل همین استاد

برو برو یه حدیث بخون همین امشب و بخواب..... منتظر هیچی جز فرج هم نباش

آفرین دختر خوب .

بانو

ابزار حدیث

من از سامانه نوشتاری بحران حمایت می کنم

سامانه نوشتاری بحران

آمارگیر وبلاگ